جدول جو
جدول جو

معنی کوتاه بال - جستجوی لغت در جدول جو

کوتاه بال
مخفف کوتاه بالا است و بالابه معنی قد، (آنندراج)، و رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کوتاه بین
تصویر کوتاه بین
تنگ چشم، نظر تنگ
فرهنگ فارسی عمید
(تِ نَ / نِ خا / خُوا)
تنگ نظر، تنگ چشم، کوته بین، (فرهنگ فارسی معین) :
دلش داد گویندۀ راه بین
که ترسان بود مرد کوتاه بین،
امیرخسرو،
زلف جانان را چه نسبت با حیات جاودان
حیف باشد این قدر کوتاه بین باشدکسی،
صائب (از آنندراج)،
و رجوع به کوته بین شود، کوته اندیش، (ناظم الاطباء) :
در او هم اثر کرد میل بشر
نه میلی چو کوتاه بینان به شر،
سعدی (بوستان)،
، کم بین و تاریک چشم و نزدیک بین، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
مثل کوتاه پاچه و بعضی به معنی خرگوش گفته اند، (آنندراج) :
بود به سرپنچۀ آهوربای
دست درازیش به کوتاه پای،
امیرخسرو (در تعریف یوز، از آنندراج)،
از خدنگ وی ارچه در هرجای
آهوان می شدند کوته پای،
امیرخسرو (از آنندراج)،
و رجوع به کوتاه پا و کوتاه پاچه شود
لغت نامه دهخدا
(زَ)
کسی که در سخن گفتن عاجز باشد. آنکه گفتارش فصیح نباشد. کوته زبان. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به کوته زبان شود، آنکه به علت نداشتن حق، دعوی نتواند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، کم سخن. آنکه دراززبان نباشد. و رجوع به کوتاه زبانی شود
لغت نامه دهخدا
(تَهْ)
کوتاه بالا. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کوته، کوتاه و کوتاه بالا شود
لغت نامه دهخدا
آنکه دارای پایی کوتاه است، (فرهنگ فارسی معین)، حیوانات اهلی که پای کوتاه دارند مقابل بلندپا، حیواناتی مانند گوسفند و بز و میش و طیور خانگی چون ماکیان و بوقلمون و اردک، مقابل بلندپا، مانند اسب و اشتر، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، کوتاه قد، (فرهنگ فارسی معین)،
جانوری است مانند گوزن خالهای درشت دارد وشاخ او نیز همچو شاخ گوزن شاخ شاخ می باشد، (برهان) (آنندراج)، او را کوتاه پای هم گویند، (برهان)، و آن را کوتاه لنگ نیز گویند زیرا که لنگ به کسر لام به پارسی دری به معنی پای است و پای او کوتاه است و آن را کوتاه بال نیز گویند زیرا که بال مخفف بالا است و بالا به معنی قد است، (آنندراج)، و رجوع به کوتاه پاچه و کوته پاچه و کوته پا شود، به معنی خرگوش هم آمده است با آنکه دست خرگوش کوتاه است نه پای او، (برهان)، خرگوش را نیز کوتاه پای گویند و حال آنکه پای او بلند است و دست آن کوتاه پس بایستی که خرگوش را کوتاه دست گویند، (آنندراج)، خرگوش، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
پست قد و آنکه قد و بالای وی دراز نباشد، (ناظم الاطباء)، کوته بالا، کوتاه قد، قصیر، (فرهنگ فارسی معین)، کوتاه قامت، قصیرالقامه، کوتوله، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، و رجوع به کوته بالا شود
لغت نامه دهخدا
(تَهْ)
بمعنی کوته قد باشد چه بال بمعنی قد و قامت هم آمده است. (برهان). پست قامت. کوتاه قد. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کوتاه بین
تصویر کوتاه بین
تنگ چشم، کوته بین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوته بالا
تصویر کوته بالا
کوتاه قد قصیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوتاه زبان
تصویر کوتاه زبان
کسی که در سخن گفتن عاجز باشد آنکه گفتارش فصیح نباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوتاه بالا
تصویر کوتاه بالا
کوتاه قد قصیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوتاه بین
تصویر کوتاه بین
قصر النّظر
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از کوتاه بین
تصویر کوتاه بین
Myopic, Nearsighted, Shortsighted
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کوتاه بین
تصویر کوتاه بین
myope
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کوتاه بین
تصویر کوتاه بین
近視の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کوتاه بین
تصویر کوتاه بین
نزدیک بین , قریب بین , قلیل النظر
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از کوتاه بین
تصویر کوتاه بین
ক্ষীণদৃষ্টি , কাছের দৃষ্টি , স্বল্পদৃষ্টিসম্পন্ন
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از کوتاه بین
تصویر کوتاه بین
สายตาสั้น , สายตาสั้น , สายตาสั้น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کوتاه بین
تصویر کوتاه بین
mfupi wa kuona, myopia, kuona karibu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کوتاه بین
تصویر کوتاه بین
miyop, kısa görüşlü
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از کوتاه بین
تصویر کوتاه بین
קָרוֹב הַרְגָּשִׁי , רָחוֹק , קָצָר־רָאִי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کوتاه بین
تصویر کوتاه بین
近视的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کوتاه بین
تصویر کوتاه بین
근시의 , 근시의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کوتاه بین
تصویر کوتاه بین
rabun jauh, rabun dekat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کوتاه بین
تصویر کوتاه بین
दूरदर्शी , निकटदृष्टि , निकटदृष्टि
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کوتاه بین
تصویر کوتاه بین
miope
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کوتاه بین
تصویر کوتاه بین
miope
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کوتاه بین
تصویر کوتاه بین
короткозорий , короткозорий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کوتاه بین
تصویر کوتاه بین
близорукий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کوتاه بین
تصویر کوتاه بین
krótkowzroczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کوتاه بین
تصویر کوتاه بین
kurzsichtig, weitsichtig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کوتاه بین
تصویر کوتاه بین
míope
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کوتاه بین
تصویر کوتاه بین
bijziend
دیکشنری فارسی به هلندی